الاثنين، 29 يوليو 2019

تاريخچه قواعد فقه در اهل سنت

سه مرحله اساسى بر قواعد فقهى اهل سنت سپرى شده است كه به اختصار آن هارا توضيح مى دهيم:

1 - مرحله پيدايش قواعد فقه در اهل سنت

با باز بودن باب اجتهاد انگيزه اى براى روى كرد اهل سنت نسبت به قواعد فقهى وجود نداشت، اما هنگامى كه باب اجتهاد بسته شد و تقليدگرايى بر حوزه هاى فقاهت اهل سنت سايه افكند، توجه به قواعد فقهى پديدار شد، چرا كه پيروان مذاهب مى خواستند فروع بر جاى مانده از امامان مذاهب را حفظ كنند، براى پاسدارى از اين فروع، قالب هاى محدودتر و كلى تر را براى فروع متشابه جست وجو كردند و اين يكى از عوامل روى كرد آنان به قواعد فقهى بود.
عامل ديگر اين بود كه علماى مذاهب مختلف براى پاسخ گويى به حوادث جديددچار مشكلات جدى شدند; از طرفى نمى خواستند باب تقليد شكسته شود و ازسوى ديگر حوادث نو ظهور، احكام جديدى را طلب مى كرد، اين بود كه آنان به فروع و احكام پراكنده اى كه از صاحبان مذاهب بر جاى مانده مراجعه كردند و از آن هاقضاياى كلى ساختند كه هم بر موارد متعدد قابل انطباق باشد و هم در قياس بتواندعلت آن را تعيين كند. بدين منوال فقيهان مذاهب اهل سنت، به خصوص مذهب حنفى در قرن چهارم، به قواعد فقهى روى آوردند.
بنابراين، اين گونه قواعد فقهى كه به شيوه استقرا و اشباه و نظائرى از فروع امام مذهب خودشان به دست مى آمد تناسب ويژه اى با قياس داشت، در نتيجه نقطه عزيمت اهل سنت به قواعد فقهى، تلاشى كم مايه براى رهايى از تبعات وگرفتارى هاى پديده جمود و تقليدگرايى بود.

2 - مرحله تدوين

اولين كسى كه از اهل سنت قواعد فقهى را گردآورى كرد ابوطاهر وباس حنفى(متوفاى 340ق.) بود. سيوطى در اين زمينه مى نويسد:
ابوطاهر وباس از فقيهان قرن چهارم مهم ترين مذهب امام ابوحنيفه را به هفده قاعده كلى برگرداند و شبان گاه كه مردمان از مسجد خارج مى شدند، قواعد را تكرارمى نمود تا اين كه ابوسعيد هروى شافعى به صورت مخفيانه در مسجد حضور يافت و هنگامى كه ابوطاهر قواعد را تكرار مى نمود او نيز گوش فرا مى داد تا اين كه پس ازتكرار چندقاعده، با شنيدن صداى عطسه او، ابوطاهر متوجه حضور او شد وبا زدن،او را از مسجد خارج كرد و پس از آن واقعه، او ديگر قواعد خود را تكرار نكرد.
به هر حال در ميان آن قواعد، چند قاعده به چشم مى خورد:
1 - الامور بمقاصدها;
2 - اليقين لا يزول بالشك;
3 - المشقة تجلب التيسير;
4 - الضرر يزال;
5 - العادة محكمة (37) .
اما ابوالحسن كرخى (متوفاى 340ق.) كه معاصر ابوطاهر بود در اصول خود آن قواعد را نقل كرده است; بدين ترتيب كتاب «اصول كرخى » اولين كتاب قواعد فقهى در اهل سنت محسوب مى شود كه محتوى 37 قاعده است. بر اين اساس مذهب حنفى در تدوين قواعد فقهى از ساير مذاهب گوى سبقت را ربود، و ساير مذاهب درقرن هفتم و هشتم كه آن را قرون طلايى تدوين قواعد نام نهاده اند، تاليفاتى در زمينه قواعد فقهى ارائه كردند. محمدبن ابراهيم ابى جرمى السهلكى (متوفاى 613ق.)كتاب «القواعد فى فروع الشافعيه » را تدوين كرد و سپس عزالدين عبدالسلام (متوفاى 660ق.) با تدوين كتاب «قواعد الاحكام فى مصالح الانام » سبك جديدى از قواعدفقهى را فرا روى فقيهان قرار داد، و از فقيهان مالكى ابوالعباس ادريس بن عبدالرحمن معروف به قرافى (متوفاى 684ق.) كتاب «الفروق » را به رشته تحرير درآورد وبالاخره ابن تيميه حرانى (متوفاى 728ق.) كتاب «القواعد النورانية الفقهيه » را به نگارش درآورد.

3 - مرحله قانونى شدن قواعد

در قرن سيزدهم تحول بزرگى كه در زمينه فقه اهل سنت ايجاد شد، تاثيرات به سزايى در رشد و شكوفايى قواعد فقهى به دنبال داشت. دولت عثمانى براى ايجادنظم امور، محاكم نظامى تشكيل داده بود و براى اجراى احكام شرعى نياز به دستورالعمل هاى شرعى روشن و شفاف و در عين حال به شيوه مواد قانونى داشت تاامكان استناد به آن ها سريع و ساده باشد، از اين روى دولت عثمانى عده اى از علماى حنفى را جمع كرد تا آنان احكام شرعى در بخش معاملات را به شيوه مواد قانونى گردآورى كنند، حاصل اين تلاش ها كتابى با عنوان «مجلة الاحكام العدلية » شد; اين كتاب به شدت تحت تاثير اشباه و نظاير ابن نجيم و خاتمه مجامع الحقايق خادمى قرار داشت.
در مقدمه اين كتاب 99 قاعده فقهى گردآورى شده است و داراى شرح هاى متعددى است كه يكى از مهم ترين آن ها «درر الاحكام فى شرح مجلة الاحكام »

ليست هناك تعليقات:

إرسال تعليق